سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشق بی کس و تنها


ساعت 3:38 عصر یکشنبه 87/10/8

کنار سیب و رازقی? نشسته عطر عاشقی


من از تبار خستگی? بی خبر از دلبستگی


عــــــــاشــقـــم


ابر شدم صدا شدی? شاه شدم گدا شدی


شعر شدم قلم شدی? عشق شدم تو غم شدی


لیلای من دریای من آسوده در رویای من


این لحظه در هوای تو گم شده در صدای من


من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون تو


مجنون لیلی بی خبر? در کوچه هایم در به در


مست و پریشون و خراب? هر آرزو نقش برآب


شاید که روزی عاقبت آروم بگیرم در دلت


کنار هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای


من از تبار سادگی? بی خبر از دلدادگی


عــــــــاشــقـــم


ماه شدم ابر شدی? اشک شدم سرد شدی


برف شدم آب شدی? قصه شدم خواب شدی


لیلای من... دریای من...


آسوده در رویای من...



¤ نویسنده: داریوش

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
8841

:: درباره من ::

عاشق بی کس و تنها


:: لینک به وبلاگ ::

عاشق بی کس و تنها

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

عشق[2] . عشق افسانه . عقل . فراموشی . لیلی ومجنون . احساس . ازدواج . خدا . شکست .

:: آرشیو ::

مطالب کمی قدیمی

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::